موسم دیـــــــــــــدار در بهـــــــــــــار

زمستان سرد و تاریک می رود آن خشکی بی تاب باغچه می رود تا شکوفه های روشن به رنگ سفید و صورتی درآیند تا آرام آرام حس دوباره رویش را بر چشمانت جلوه گر سازند هر کدام بوی آشنای آمدن بهار... را به خانه ها مژده دهند تا دشت های پر گل و پروانه های آزاد شادمانه از شکوه دوباره لبخند زنند و به پرواز... در آیند باز برای دیدار دوباره آفتاب بی قرار و بی تاب لحظه شماری کنند تا موسم دیدار فرا رسد و خورشید چهره اش را بر آسمان ... نمایان سازد
دیدگاهتان را بنویسید