دسته: دسته‌بندی نشده

زنــــــــــــــــدگی

No Comments
 
 زنــــدگی با نفس ثانـیه ها جاریست
 در ســـــبزی احســــاس ها
 با رویش  گــــل یـــاس ها جاریست 
 زنــــدگی در لحظه هایی سپید
 در بیکرانه ی امـــید جاریست
 زنـــدگی با آفتــــــــابی ترین
 لبـخنــــــــــد ها جاریســــــت

صبـــــــــح بخیر

No Comments

Good Morning

صبـــــــــح بخیـــــــــــر ای آب ای آفتـــــــــاب ای آســــــــــــمان

صبـــــــــح بخیـــــــــــر ای شکـــوفه ی شــــکفته ی یک کهکشـــان

صبـــــــــح بخیـــــــــــر ای گــــل، معنای طـــــراوت یک بوســـــتان

بیا پنجره را به روی شادی باز کن

روز را با غنچه ها با لبخندی آغاز کن

            

    در گشا و صبح را تقدیم چشمانت بکن

                    با نسیم درلابه لای لاله ها پرواز کن

پر طراوت مهربان و گرم باش

شعر احساس را برای یاس ها در ساز کن

                 

     عطر گل را بر رخ پروانه ها و دشت پاش

                      شانه زن گیسوی خورشید، صورتش مه ناز کن

لحظه های شور و شادی در جهان پایند ه کن

روزها ازغم تهی و چهره ات دلباز کن

                  

   مثل باران تازه و خوش رنگ باش

                     بر رخ مریم ببار و صورتش مهناز کن

گل محمدی

No Comments
گل محمدی

گل محمدی

هر صبح برای دیدنت

در باغچه خانه ام بی تاب هستم …

ادامه شعر در کتاب لبخند آفتاب

شاعر و نویسنده :  مریم رضاپور دزفولی

جاده های احساس

No Comments
   
  
     نگاهت را از جاده های احساس
  
     از روشنای خیال

     و از لحظه های عبور می بینم

     با صدای تو و طنین گام های حضور

     به لحظه ی بیداری ها می رسم ...  

کتاب لبخند آفتاب

شاعر و نویسنده : مریم رضاپوردزفولی

روشنای نگاه

No Comments

آسمان زیبایی چه بیکران است

شعر ستاره ای تابان در آن است

کهکشان مهربانی چه درخشان است

چون چهره ی تو خورشید آن است

تقدیم می دارم به روشنای نگاهت

این سروده را که لبریز از پاکی

و مهرهستی

شاعر و نویسنده : مریم رضاپوردزفولی

دفتـــــــــــــــــــــر

No Comments
SPRING
 آسمان را در دفترم 
خوش رنگ ترین آبی نگاشتم
 اما نمی دانم آن را در کدام
روز یا ساعت جا گذاشتم؟!
گه گاه احساسی مرا می خواند 
 دفترم همین نزدیکی ست
مدتی پرسه زنان 
خسته و نالان
به دنبالش گشتم 
اما دفترم که به انتظار 
دیدار بود کجا رفته؟
نمی دانم ؟! ...
 
ادامه شعر در کتاب لبخند آفتاب
شاعر و نویسنده : مریم رضاپور دزفولی

نــــــــــــــــــــوروز

No Comments

نـــــــــــــــــــوروز

روز پرواز احســــــــاس به خــــــــــــــانه ی دل

روز زیـبــــــــــایی چــــــــــهره ی شـــــــــمایل

روز میـــــــــــلاد شــــــــــکوفه ی بـــــــــــهاره

روز شـــــــیدایی مـــــــــــاه و یک ســــــــــتاره

روز لبخند ســـــــــــــحر به یـــــــــــــاس و لاله

روز عــــــــــــاشق شدن نــــــــــــــرگس و ژاله

روز تبریک نسـیم به یـــــــــــاس و میــــــــخک

روز آغــــــــــــاز تـــــــــــولد دو پیــــــــــــچک…

ادامه شــــــــــــعر در کتاب لبخند آفتـــــــــــاب

شـــــــاعر و نویسنده : مریـــم رضـاپوردزفولی

سرود پرواز

No Comments
 Photo Source from the INTERNET


لحظه ای که غمگینی

به چشم های ستاره

به صورت زیبای خورشید

نگاه کن

و هنگامی که شادی

به دست های سرمازده ی کودکی

بی پناه نگاه کن

 باز به آواز بی خاطره

پیرمردی تنگ دست گوش بده

دوباره قلبت را به آسمان پیوند بده

همیشه امید را در قلبت زنده نگه دار

با شادی همسفر و هم پرواز باش

و با دستانت قفس تاریک گنجشک

تنها را باز کن تا شادمانه سرود پرواز

را به زیبایی آواز نوازنده ی

عاشق سر دهد

گذشت

No Comments

گذشته، هنگامی که سپری شد افسوسش را نخوریم 

بیا از آن یاد بگیریم تا بهتر باشیم

 زمان حال بهترین فرصت برای حیات دوباره است…

تا در آن بتوان بهتر زیست و بهتر دید

نغمه هایی که شنیده نشده بودند را شنید

نقش های زیبایی را که از یاد رفته بودند، دوباره دید

لبخند هایی که از روی صورت پاک شده بودند،

دوباره بر چهره نمایان کرد

و بر تخته ای در کلاس مدرسه ای نوشت :

( تا شقایق هست زندگی باید کرد. )